شهید مرتضــی ابـوالقــاسم زاده

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهید مرتضــی ابـوالقــاسم زاده

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهید مرتضــی ابـوالقــاسم زاده

آنچه ملاحضه می فرمائید در مورد شهید والا مقام مرتضی ابوالقاسم زاده از شهدای دانش آموز شهرستان بابلسر می باشد که به همت اعضای جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران پژوهش و ارائه شده است . انشاءالله مورد قبول قرار گیرد.
نام پدر : منوچهر
تاریخ تولد : 1343/01/10
تاریخ شهادت : 1360/01/28
محل تولد : بابلسر
گلزار شهدای امام زاده ابراهیم بابلسر
نحوه شهادت : اصابت ترکش
محل شهادت : آبادان
منتظر نظرات و پیشنهادات و اطلاعات شما هستیم.

بايگاني

* زندگینامه شهید مرتضی ابوالقاسم زاده :

يكشنبه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۵، ۰۸:۰۱ ب.ظ
» شهیدان جرعه نوشان میخانه حقند و با نوشیدن شراب عشق، عاشق جمال حق
گشتند. آنان شمع زنده و نگهدارنده دین خدایند. آنان قلعه های شکست ناپذیر آرمانهای
اسالم و انقالبند. «
 شهید بزرگوار مرتضی ابوالقاسم زاده در دهمین روز از فروردین ماه سال 1343 در
بخش پل سفید سواد کوه در خانواده ای متدین و زحمتکش و عاشق اهل بیت)ع( چشم
به جهان هستی گشود. مرتضی به دلیل شرایط کاری پدر )کارمند راه آهن( مجبور بود
همراه پدرش از شهری به شهر دیگر نقل مکان کند اما این جابجایی خللی در پشتکار و
عالقه ی او به تحصیل وارد نکرد و همچنان محکم و استوار دوره های دبستان، راهنمایی
و دبیرستان خود را گذراند.
 در اواخر دوره ی راهنمایی بود که انقالب پیامبر گونه حضرت امام خمینی)ره( شروع
شد و از همان دوران با شرکت در تظاهرات بر علیه رژیم منحوس شاهنشاهی ارادت
خود را به امام راحل نشان داد و تا پیروزی انقالب همواره در صحنه بود. در اوایل دوران
دبیرستان به شهرستان بابلسر هجرت کردند و دروس متوسطه را در این شهرستان بهپایان برد. در اوج سرزندگی جوانی از میدان حق و باطل، آنچه لیاقتش را داشت برگزید
و در سال 1360 داوطلبانه به سمت جبهه شتافت و بیقرار برای لقای یار لحظه شماری
می کرد. آری او رفت تا از نوامیس و کیان خویش دفاع و دست متجاوز را قطع سازد.
 شهید مرتضی با حضور چند روزه اش با مسئولیت تک تیر انداز در بین رزمندگان، با
سرمشق از سرور جوانان اهل بهشت ابوالفضل العباس)ع( و به یاد تشنه لبان دشت کربال
به سقایی نیز می پرداخت. وی چند روز بعد از اولین اعزامش پس از هفده بهار زندگی،
در 28 فروردین ماه سال 1360 در آبادان، بر اثر اصابت ترکش با فرشتگان آسمانی همنوا
شد تا بهار را با زبانی دیگر برای بازماندگان روایت کند.
 پیکر پاک و مطهرش را در تشییع جنازه ای بی نظیر در گلزار شهدای امامزاده
ابراهیم)ع( بابلسر به آغوش پر مهر خاک سپردند.

 مادر شهید: یک شب خواب دیدم در اتاق و خانه ای بزرگ که جمعیت زیادی از مردان
و زنان رفت و آمد داشتند، غذایی درست می کردند که بوی مست کننده ای داشت. به
خودم گفتم: ای کاش پسرم نیز اینجا بود. فردای آن روز با دلشوره ای عجیب آش پختم
تا اینکه چند روز بعد خبر شهادتش را به ما رساندند.
 همرزم شهید: جای زنجیری که منافقان در درگیریها به پشتش زده بودند، در جبهه
اذیتش می کرد اما دم بر نمی آورد.
* یادها و خاطره ها :
 از آشنایان و دوستانی که در گروههای مخالف جمهوری اسالمی هستند تا زمانیکه به
گروه اسالم برنگشتند، به تشییع جنازه من نیایند و به آنها بگویید که به راه حق برگردند
و راه حق، جز راه اهلل راه دیگری نیست. آن مقدار لباسهایی را که دارم، به آنهایی که
تشخیص می دهید مستحق هستند، بدهید.
 دیگر عرضی ندارم. فقط امام را تنها نگذارید. از طرف من، مصطفی و معصومه را
روبوسی کنید. امیدوارم گناهان مرا ببخشید.
1- برگرفته از ویژه نامه با قافله، ص 8
* اقتباس از پرونده شهید؛ موجود در ستاد یادواره شهدا ی شهرستان بابلسر
بسمه تعالی

* فرازهایی از وصیتنامه شهید :
 سلام به پدر و مادر و خواهر و برادرم و سلام به تمام فامیلها و دوستان. امیدوارم حال
همه تان خوب باشد. من وظیفه خود دیدم که به جبهه بروم و در نبرد حق و باطل، از
اسلام دفاع کنم و اگر بکشم، به بهشت میروم و اگر کشته شوم باز هم به بهشت میروم.
 بر هر شخص مسلمان واجب است، قبل از مرگش وصیت کند، البته من چیزی از
خود ندارم ولی چون بر من واجب است، وصیت میکنم. مرا در بابلسر کنار قبر شهدا دفن
کنید.
 
۹۵/۰۵/۱۰ موافقين ۰ مخالفين ۰
میثم میثم

نظرات  (۰)

هيچ نظري هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی